گاهی همیشه، گاهی هیچوقت

ساخت وبلاگ

 

 

گفته بود که زیاد خواب می بیند. گفته بود که اگر کسی را در خواب ببیند چطور سایه اش را با تیر می زند اما نمیدانستم راست راستی تعبیر تمام خواب هایش حال و روز الآن مرا نشانه گرفته اند.

می دیدم نفس نفس میزند به خودم می گفتم  شاید خیال کرده روزگارش دارد مثل بخت تکه پاره ی من سیاه می شود که دست آخره همه ی حرف هایمان خودم را میکردم مجرم دنیای خیس چشمهاش!! دستانم میلرزید. من مرد روز های سختی که اورا  پریشان کرده بود نبودم. به ناچار گریختم

 

 

من به تکواژ های تو فکر میکنم

که چطور مرا دچار عجیب ترین بی میلی ها کرده اند

به ترکیب موزون کوه هایی می اندیشم که دانه دانه اشان را زیر پیراهنت پنهان کرده ای

به دریای تکیلای اشک هایت

به اندام های عاصی ات که از زیباترین منظره های نامرئی دنیای خاکستری من اند

و به بار خستگی هایم بر شانه هایت که همیشگی اند

 

 

وقتی که آسمان آبی ترین رنگ را داشت...
ما را در سایت وقتی که آسمان آبی ترین رنگ را داشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : theproudd بازدید : 92 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 9:42